روایتی از شهید غریب در اسارت «علیرضا کاشانیان»:
روایتی تازه از شهادت ۵۵ رزمنده اسیر در زندان «دولهتو»
آزادی معجزه آسا پس از ۳۷ ماه اسارات در زندان ضد انقلاب

حاج داود خاکپور مروستی، معروف به حاج آقا صلواتی، کسی است که نهضت جهانی صلوات را در کشور گسترش و معرفی کرد. او از خاطرات رفیق و همبندی شهید غریب در اسارت «علیرضا کاشانیان» میگوید؛ شهیدی که جمله معروفش این بود: «دشمنان کف روی آب هستند.»
گروه دفاع مقدس اخبارکامیاران؛شهید علیرضا کاشانیان نوزدهم مردادماه سال ۱۳۳۹ در استان اصفهان شهرستان کاشان به دنیا آمد. علیرضا بسیار درسخوان و برای موفقیت تلاش میکرد. او پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی وارد مقطع متوسطه شد و در رشته اقتصاد درس خواند.
دوران تحصیل او مصادف با اوجگیری انقلاب اسلامی مردم شده بود. او که نمیتوانست نسبت به کشور بیتفاوت باشد، با خود عهد بسته بود تا آخرین لحظه زندگی با رژیم شاهنشاهی مبارزه کند و حضوری فعال در تظاهرات انقلابی داشته باشد.
پس از اخذ دیپلم در سال ۵۸، عضو سپاه پاسداران شد و در اطلاعات سپاه کردستان فعالیت کرد. از حضور در ستادهای نماز جمعه تا عضویت و خدمت در سپاه پاسداران و اسارت در دوران جنگ تحمیلی هشتساله، همگی نشان از فعالیتهای سازنده او پس از انقلاب است. سرانجام، تواضع و خلوص او، شهادت را برایش رقم زد.
شهیدی که در دوران اسارت به خوشرویی و صبوری معروف بود و در بیست و یک سالگی در زندان دولهتو عراق، بر اثر حمله هوایی به شهادت رسید.
در ادامه، به سراغ حاج داود خاکپور مروستی، از دوستان و همبندهای شهید علیرضا کاشانیان رفتم تا درباره دوران اسارت خود با علیرضا صحبت کند. حاج آقا خاکپور اینگونه خود را توصیف کرد: «داود خاکپور مروستی» معروف به صلواتی دهم اسفند ماه ۱۳۳۳ در شهریار به دنیا آمدم. خانوادهام مذهبی بودند و پدرم برای امرار معاشمان کشاورزی میکرد.
از همان دوران کودکی با دروس قرآنی و مکتب اهل بیت (ع) آشنا شدم. دوره متوسطه را در جنوب تهران گذراندم و بعد از آن عازم خدمت سربازی شدم. در سال ۵۶ که دوران خدمتم تمام شد به استخدام شرکت مخابرات در آمدم که حضورم در این شرکت مصادف شد با اعتصابات مردم و پیروزی انقلاب اسلامی.
بعد از انقلاب به عنوان نیروی جهادی مخابرات، به همراه مرحوم «سید مهدی موسوی» و «شهید صدرالله نوری» عازم کردستان شدیم. این شهر پس از انقلاب مورد تاخت و تاز ضد انقلاب و نفوذیهای صهیونیست قرار گرفته بود و ما هم به همین دلیل در مخابرات کردستان به عنوان خدمتگزار جهادی در حیطه مخابرات مشغول شدیم. از تاریخ سیزدهم خردادماه سال ۵۹ تا بیست و پنجم شهریورماه همان سال در کردستان بودم.
پنج روز قبل از شروع جنگ تحمیلی ما به دست نیروهای ضد انقلاب دموکرات اسیر شدیم. آن روز من، موسوی و نوری رفته بودیم برای رسیدگی به مشکل دکل مخابراتیای که نزدیک کامیاران منفجر شده بود. موقع برگشتن به فرودگاه سنندج بودیم که دموکراتها ما را با وسیله نقلیهای که بودیم در ایستگاه بازرسی دستگیر کردند و حدود ۳۷ ماه به اسارت آنها در آمدیم.
ابتدای دستگیری بردن مان به زندان «دولهتو» که حدود ۲۰۰ نفر توسط ضد انقلاب در آنجا اسیر شده و نگهداری میشدند.
داود خاکپورمروستی در خصوص شهید غریب در اسارت «علیرضا کاشانیان» میگوید: «من دوستی با شهدا را از دعای مادرم دارم و افتخار میکنم که چنین دعایی پشت سر من است.
مادرم همیشه دعا میکرد که من با افراد بهتر از خودم رفیق باشم و مصداق آن، شهدا از جمله شهید علیرضا کاشانیان است؛ جوانی با سیمای نورانی، خوشرو، صبور و مظهر امید در زندان عراق.»
«زندان دولهتو عراق»
او ادامه میدهد: «ما از پنجم اسفند سال ۵۹ تا ۱۷ اردیبهشت سال ۶۰ در زندان دولهتو عراق، در نقطه صفر مرزی قلب سردشت، با هم در یک اردوگاه بودیم. زندان ابوغریب (یکی از مخوفترین زندانهای رژیم بعث عراق) در مقابل زندان دولهتو هیچ بود. شرایط سخت زندان، گرسنگی، نبود آب و غذا، و اذیت و آزار در روزهای سرد زمستان برای اسرا چیزی جز سختی به همراه نداشت. ما در جایی بودیم که حتی از هلال احمر و صلیب سرخ هم خبری نبود و با مشتی مزدور و کومله طرف بودیم که خودشان هم نمیدانستند قرار است چه کاری انجام دهند. ولی علیرضا همچنان با روحیهای امیدوارکننده مقاومت میکرد. با دیدن او روحیه میگرفتیم و سختیها آسانتر میگذشت. این جوان بیست و یک ساله سیمایی نورانی داشت و هرگز ندیدم که یکبار نماز را در اول وقت نخواند.»

«پیروزی از آن اسلام است»
در مواقع سخت، انسانها شناسایی میشوند. بر سر اعتقاد ماندن در دشواریها و صبر کردن از خصوصیات انسانهای بزرگ، از جمله شهداست که با خون خود آن را ثابت کردند. در این خصوص، حاج آقا خاکپور میگوید: «یکی از بدترین شکنجهها، بیگاری در برف بود. اما همیشه با تبسمی که بر لبان علیرضا بود و خوشرویی و خندهاش، انرژی مثبت میگرفتیم و سختی یادمان میرفت. علیرضا مسئول اطلاعاتی سپاه بود. بدترین شکنجهها را برای تخلیه اطلاعاتی به او میدادند، ولی همچنان صبر میکرد و خود را سرباز اسلام میدانست. همیشه از مقاومت و پیروزی جبهه حق میگفت. رزمندهای بسیار مقید که با جمله «پیروزی از آن اسلام است» به ما روحیه میداد و ایمان استوارش، ترغیبکننده سایر رزمندگان به طاقت و تابآوری در زندان بود.»
«بمباران عراق»
شهادت، انتهای بندگی و آرزوی هر رزمندهای است که دل از مادیات دنیا گرفته و به معنویات روی آورده است. وصال با معرفت به حضرت عشق از خصوصیات شهداست. حاج آقا خاکپور ادامه میدهد: «هفدهم اردیبهشت سال ۶۰، انفجاری در زندان دولهتو رخ داد. همزمان چهار هلیکوپتر در اطراف زندان ظاهر شدند و شروع به بمباران کردند. ما در اتاق شماره ۲ بودیم و علیرضا و چند تن از شهدای دیگر در اتاق شماره۱. اتاقی دراز و طولانی که یکی از بمبها مستقیماً در آنجا اصابت کرد و با ریختن آوار بر روی رزمندگان، کسی در آن اتاق زنده نماند. آن روز، در حمله موشکی عراق به زندان دولهتو، حدود ۵۵ نفر از رزمندگان به شهادت رسیدند و صدها نفر زخمی شدند. علیرضا نیز یکی از آنها بود که زیر آوار جان باخت و به فیض شهادت رسید.»
«روز آزادی»
حرکت ما و زندانهای مختلف ادامه داشت تا به زندان «گناو» داخل خاک عراق رسیدیم. در تاریخ سیام مهرماه سال ۶۲ عملیات والفجر ۴ در غرب کشور انجام شد که از بچههای لشکرهای مختلف در آن حضور داشتند. آنها چند هدف را در این عملیات دنبال میکردند: یکی پراکنده کردن ضد انقلاب، دوم آزادی اسرای «دولهتو» و سوم هم دور کردن آتش عراق از کردستان بود. بعد از دو روز حدود دو سوم ما را آزاد کردند و شب اول آبان همه بچهها آزاد شدند. بعد از یک پیاده روی ۱۰-۱۵ ساعته فردا صبحش رسیدیم شمال سردشت. آنجا سپاه، بسیج، ارتش و مردم آمده استقبال از ما بودند و چند روز هم رفتیم ارومیه برای تخلیه اطلاعات و با سربلندی و خوشحالی برگشتیم خانه.
در این مدت بچههای عجیبی را آنجا دیدم. مثلا «پناه رشیدزاده» که درجه دار ارتش بود و جراحت داشت، گمان میکرد شهید میشود که البته خدا خواست و زنده ماند. به من میگفت: داوود، راحتم که در دوران اسارت هیچ وقت تسلیم دشمن نشدم. میگفت: حالا که دارم مردانه و آزادانه و با سرافرازی شهید میشوم خوشحالم که تن ندادم به خواستههای دشمن. ایشان بچه ارومیه بود.
نوید شاهد
گفتوگو از آرش سلیمیفر
تنظیم: سعیده نجاتی
برچسبها: اخبارگروهک های ضدانقلاب , جنایات کومله , شهید علیرضا کاشانیان




