دروغهای مسبوق به سابق محمود صادقی!
شورای عالی امنیت ملی اظهارات محمود صادقی را تکذیب کرد
کامیاران نیوز:مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در اطلاعیهای اظهارات محمود صادقی، نماینده جنجالی و اصلاحطلب مجلس دهم را تکذیب کرد.
به گزارش کامیاران نیوز،مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اظهارات محمود صادقی نماینده پیشین مجلس درباره شمخانی را کذب خواند و اعلام کرد: این اظهارات از طریق مراجع قضایی ذیصلاح پیگیری خواهد شد.
در این اطلاعیه آمده است: روز گذشته ویدیویی از گفتوگوی آقای محمود صادقی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در فضای مجازی منتشر شد که وی در آن با ارائه توضیحاتی درخصوص وقایع تلخ آبانماه سال ۹۸، اظهارات غیرواقعی وبی اساسی را به دریابان علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی نسبت داده است که تماما کذب و عاری از واقعیت میباشد.
این اطلاعیه افزوده است: دریابان شمخانی علیرغم حضور و سخنرانی در صحن مجلس و همچنین برگزاری جلسات مختلف با شخصیتها و چهرههای سیاسی و رسانهای پیرامون وقایع آبانماه سال ۹۸، هیچگونه گفتوگوی دوجانبه با آقای صادقی نداشتهاند.
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در این اطلاعیه تأکید کرده است: با توجه به اظهارات مشابه از سوی آقای صادقی در موضوعات مختلف که عمدتاً بدون ارائه هرگونه مستند قابل دفاع مطرح شده، سوء نیت نامبرده از بیان موضوعاتی از این دست محرز است.
در ادامه این اطلاعیه آمده است: صحبتهای غیرواقعی اخیر نامبرده صرفنظر از اهداف سیاسی آن، بهطور قطع دارای پیامدهای کلان امنیتی برای کشور بوده و قابل اغماض نمیباشد، لذا موضوع، برای روشن شدن ابعاد و قصد و نیت وی از این اظهارات از طریق مراجع قضایی ذیصلاح پیگیری خواهد شد.
گفتنی است محمود صادقی در ویدیویی که روز یکشنبه در شبکههای اجتماعی منتشر شد با اشاره به وقایع آبانماه سال ۹۸ گفته بود: «من به آقای شمخانی آن روز گفتم آقا! اینها مردم هستند، مردم را در خیابانها دارند میکشند. چه کار میکنید؟ اگر مردم نرفتند و ایستادند میخواهید همه مردم را بکشید؟ شمخانی گفت: ولو بلغ ما بلغ. ما میزنیم...!»
دروغهای مسبوق به سابق محمود صادقی!
گفتنی است محمود صادقی نماینده اصلاحطلب و عضو فراکسیون امید مجلس دهم که در انتخابات مجلس اخیر (اسفند 98) رد صلاحیت شد، ید طولایی در دروغگویی و شایعهپراکنی دارد تا آنجا که همواره برجستهسازی اظهارات و توئیتهای دروغ و خلاف واقع وی (1- ادعای مثبت شدن تست کرونا 2- اتهامزنی به شورای نگهبان مبنی بر اینکه «نرخ تأیید صلاحیت را بعضاً تا چهار میلیارد تومان بالا بردهاند»! 3- اتهام خلاف واقع درباره یک مرجع تقلید، 4- ادعای اینکه بیت رهبری موافق FATF است! 5- ادعای اینکه درهای «پیویسی» سرویس بهداشتی حرم امام رضا(ع) ساخت کشور اتریش هستند! 6- دروغ احضاریه از دادگاه و. ...» که همواره با واکنش مسئولان ذیربط مواجه و حتی بعضاً منجر به عذرخواهی وی شد، یکی از محورهای تبلیغی رسانههای بیگانه و اپوزیسیون بوده است.
بولتن نیوز
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , افراطیون مدعی اصلاحات , محمود صادقی
محمود صادقی: مسئولیت ضعفهای دولت روحانی را نمیپذیریم
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , افراطیون مدعی اصلاحات , محمود صادقی
ادامه مطلب
توهین دو چهره چپگرا و دو روزنامه اصلاحطلب به اصولگرایان
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , افراطیون مدعی اصلاحات , محمود صادقی
بهانههای اصلاحطلبانه برای شکست به دلیل ناکارآمدی
چرا اصلاحطلبان ناامیدند؟
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , افراطیون مدعی اصلاحات , ناامیدی دراصلاح طلبان
ادامه مطلب
اصلاحات در سراشیبی مقبولیت
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , ریزش محبوبیت اصلاحیون , افراطیون مدعی اصلاحات
ادامه مطلب
آقایان اصلاح طلب دوران فیلم های سوخته به سرآمده است
ملت شما را دیگر باورندارند
به قلم مجتبی باجلانی کامیارانی
اصلاح طلبان اعلام داشته انددرانتخابات تهران لیست نمی دهند به این دلیل که کاندیداهای مورد نظرآنها ردصلاحیت شده اند.
حال به این جریان فرصت طلب که هنرشان سوارشدن بر زمان است باید گفت آیا 13حزب اصلاح طلبی که درتهران نامزدهای انتخاباتی شان تایید صلاحیت شده اند اصولا به عنوان اصلاح طلب مورد قبول شما هستند یاخیر؟
با این تحریم های ناشیانه، آیا اصولا افرادی همچون کواکبیان ویا حجت الاسلام مجید انصاری و....درچه نوع گرایشی خلاصه می شوند که شما راضی نیستید این افراد را در لیست اصلاح طلبان تهران سازماندهی نمائید
آیا اصلاح طلبان در نظر شما مختص به این دو نفر ( مطهری وصادقی)است چون رد صلاحیت شده اند پس باید به همین خاطر ضمن به حاشیه فرستادن سایر اصلاح طلبان جامعه را نیز مشوش کرد؟
برچسبها: مجتبی باجلانی کامیارانی , مقالات مهم کامیاران نیوز , انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان
ادامه مطلب
چرا اصلاحطلبان شکست زودهنگام در انتخابات را پذیرفتهاند؟
کامیاران نیوز: پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و سپس دو انتخابات بعدی عملاً جریان اصلاحات سکاندار مسئولیتهای مهم در کشور بوده است و با عملکرد ضعیف دولت و مجلس نمره آنان در کارنامه اصلاحطلبان ثبت گردیده است.
به گزارش کامیاران نیوز، داستان اصلاحطلبان به مرحلهای تازه رسیده است. آنان که همواره در دمادم انتخاباتها چند گانه «تحریم»، «شرکت مشروط»، «شرکت بی قید و شرط» و «سکوت» [۱] در انتخابات را در پیش روی خود میبینند و حتی نظام را نیز تهدید میکردند در این انتخابات نیز همچون گذشته با طرح چند راهیهای تکراری قصد تهدید شورای نگهبان و تحت فشار گذاشتن آن را داشتند [۲] به خوبی میدانند که در شرایط فعلی کشور و اساساً در ایران پس از انقلاب با توجه بافت اجتماعی-سیاسی جامعه تحریم انتخابات سودی جز شکست و به قهقرا رفتن و خالی کردن صحنه برای رقیب ندارد لذا شعار تحریم انتخابات همواره در حد همان شعار باقی ماند.
«دلیل آنکه بهسختی میتوان مردم را به مشارکت در انتخابات دعوت کرد همین است که آنها احساس میکنند انتخابات در ایران «اثربخش» نیست. وقتی انتخابات نتواند به تغییر «کارگزاران و مسؤولان سیاسی» یا «راهبردها و خطمشیهای عمومی» منجر شود، انتخابات نشانه دموکراسی نیست، نمایش دموکراسی است. [انتخابات] نمایشی است برای حفظ قالب جمهوری و محتوای اندکسالار نظام سیاسی.»
اینها بخشی کوتاه از یادداشت علیرضا علوی تبار است که در مردادماه باعنوان " انتخابات؛ نمایش یا نشانه؟ " منتشر شده است. در این یادداشت سعی شده است رنگ و لعاب آکادمیک به آن داده شود نویسنده با حالتی سرشار از ناامیدی نسبت به انتخاباتهای آینده و در کل پدیده انتخابات اظهار نظر میکند.
جریان اصلاح طلب که اساساً یک پدیدهای حاصل انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری است و در انتخابات متعدد با تمام توان شرکت کرده است اکنون چرا و چطور به چنین روز و حالی افتاده است که با حالتی از ناامیدی به انتخابات مینگرد؟
عبدالحسین موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات که از بزرگان این جریان سیاسی بزرگ در کشور است با حالت نا امیدانهای از خودی و غیرخودی شاکی است. از خودیها و امثال کرباسچی مینالد که تجربه اتحاد ۹۲ و ۹۶ را فراموش کردهاند و روندی پیش گرفته که باعث شکست در انتخابات خواهد شد. از غیر خودیها و جریان رقیب هم گله دارد که به هیچ اصولی پایبند نبوده و قصد تخریب جریان اصلاحات را دارند.
او میگوید: «ناامید نیستم اما به دو دلیل خوشبین هم نیستم. دوستان ما تجربه موفق ۹۲ تا ۹۶ را فراموش کردهاند. اگر مانند این روزها آقای کرباسچی و دیگران حرف خود را بزنند و فضای اینچنینی تا آخر ادامه یابد معلوم است که هم ۹۸ و هم ۱۴۰۰ را از دست میدهیم.»[۳]
لاری بسیار زیرکانه از گفتن این جمله که رأی اصلاح طلبان کاهش یافته است طفره میرود و با یادآوری انتخابات شوراهای دوم که منجر به شکست اصلاح طلبان و اوج گیری اصولگرایان شد قصد دارد که دلیل کاهش محبوبیت جریان خود را عاملی جز عملکرد آنان بداند. البته موسوی لاری تلویحاً این نکته را میپذیرد که در این انتخابات شانس کمی برای پیروزی دارند اما دلیل آن را دعوت عدهای برای مشارکت نکردن مردم در انتخابات ذکر میکند.
به نظر وی اگر مردم در انتخابات حضور گسترده داشته باشند جریان اصلاحات پیروز خواهد شد. شاید آقای لاری قصد دارد خود را آرام کند وگرنه روشن است که دلسرد کردن مردم و ناامید ساختن آنان طبیعتاً حاصل عملکرد شش ساله دولت برآمده از این جریان و مجلس خنثیای است که اکثریت آن را فراکسیون امید بر عهده داشتند.
صداهای دیگر نیز از درون جبهه اصلاحات شنیده میشود که تماماً نشان از ناامیدی آنان دارد. محمدرضا تاجیک تئوریسین اصلاحات و استاد دانشگاه در مورد جریان اصلاحات چنین اظهار نظر میکند: «ساختار اصلاحطلبان مانند عمارتی ماسهای درحال فروریختن است، ما اصلاح طلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان که به قدرت رسیدیم، فراموش کردیم از کجا آمدهایم و چون «اصلاح طلبی بدون اصلاح طلب» داشتیم، مثل دموکراسی بدون دموکرات؛ در فردای قدرت وقتی آب دیدیم مشخص شد شناگران ماهری هستیم و معلوم شد میتوانیم مستبدان قاهری هم باشیم. اصلاح طلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم به عنوان یک تاکتیک و ابزار برای نجات خود بهره بردند و میبرند، تاکتیکی برای عبور از بحران و نه یک راهبرد که به آن باور داشته باشند.» [۴] این اعترافات است که پرده از واقعیت برداشته است و کاهش محبوبیت اصلاحات را نه به دلایل واهی بلکه دقیقاً به عملکرد آنان بر میگرداند.
سردبیر روزنامه سازندگی نیز که در یک سال اخیر صدای اختلاف در جریان اصلاحات بوده است در یادداشتی در این روزنامه از عملکرد بد اصلاح طلبان در شورای شهر انتقاد کرده و معتقد است اصلاح طلبان آنچه در شهرداری تهران کاشتند در انتخابات مجلس برداشت خواهند نمود. [۵]
عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح طلب نیز معتقد است که قالیباف در تهران به عنوان فرد نخست انتخاب خواهد شد [۶] این فعال اصلاح طلب همچنین ادعا میکند که چهرههای شاخص زیادی از اصلاح طلبان قصد شرکت در انتخابات را داشتند اما علی رغم درخواست رئیس دولت اصلاحات، با مشاهده شرایط جامعه و اعتراضات اجتماعی از شرکت در انتخابات منصرف شدند. [۷]
اما فارغ از همه این موارد شرکت نکردن محمدرضا عارف سرلیست و رأی نخست دور قبل انتخابات مجلس، خود بزرگترین نشانه بر این است که جریان اصلاحات منتظر شکست بزرگی است. آنان با ممانعت از شرکت نمودن عارف عملاً شکست خود را پذیرفته و به دنبال راه حل جدیدی هستند.
فرجام سخن آنکه پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و سپس دو انتخابات بعدی عملاً جریان اصلاح طلب سکان دار مسئولیتهای مهم در کشور بوده است و با عملکرد ضعیف دولت و مجلس نمره آنان در کارنامه اصلاح طلبان ثبت گردیده است که این خود بزرگترین دلیل کاهش محبوبیت این جریان بوده است. کاهشی چنان شدید که باعث شود نفر اول دور قبل مجلس اصلاً در این دوره شرکت نکند.مشرق
۱- http://mashghenow.com/
۲- https://www.mashreghnews.ir/news/۹۷۶۱۶۹/
۳- http://aftabeyazd.ir/۱۵۰۷۰۱
۴- https://www.eghtesadnews.com/
۵- http://kayhan.ir/fa/news/۱۵۷۲۶۵
۶- mshrgh.ir/۱۰۱۸۲۴۲
۷- https://www.entekhab.ir/fa/news/۵۱۸۳۱۵/
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , ریزش محبوبیت اصلاحیون , افراطیون مدعی اصلاحات
تندرویهای اصلاحطلبانه؛
از اکبر پونِز تا گِرا دادن برای آشوب
کامیاران نیوز: نه تنها «پروانه سلحشوری» در قامت نماینده مجلس، رسماً گرای آشوب میدهد، اما تندرو نامیده نمیشود، بلکه سابقه تندرویهای اصلاحطلبانه را در جایجای تقویم ۴۰ ساله انقلاب میتوان مشاهده کرد.
به گزارش کامیاران نیوز،انتشار چند ثانیه از سخنان یک منبری یا نطق یک نماینده در صحن علنی مجلس یا یک سخنران در تریبونی دیگر، بهانه خوبی میشود تا لشکر رسانهای یک جریان سیاسی خاص، برای چسباندن برچسب «تندروی» به طیف سیاسی مقابل خود از هیچ کوششی فروگذار نکند.
امّا در قاموس جریان اصلاحات، «تندروی» نه یک رفتار یا مجموعهای از رفتار خاص است که چنانچه از هر کسی سر بزند، مصداق تندروی شناخته شود، بلکه صرفاً هر رفتاری است که از رقیب سیاسی سر زند! مطابق چنین تعریفی، چنانچه فردی در جریان اصلاحات، تندترین سخن یا حرکت را انجام دهد، مصداق تندروی شناخته نمیشود و مستحق شماتت نیست.
تندروی اصلاحطلبانه؛ از اکبر پونز تا «سلحشوری»
تنها سخن این نیست که این روزها «پروانه سلحشوری» در قامت نماینده مردم در یکی از حساسترین مراکز نظام، رسماً گرای آشوب و حرکات براندازانه میدهد و با این حال، از سوی رسانههای متحدالشکلِ مدعی اصلاح و اعتدال، تندرو نامیده نمیشود، بلکه سابقه تندرویهای اصلاحطلبانه را در جایجای تقویم ۴۰ ساله انقلاب میتوان مشاهده کرد.
همچنین نیازی نیست برای مرور تندرویهای اصلاحطلبانه، به دورانی برگردیم که اکبر گنجی، زنان بیحجاب را کتک میزد و بر پیشانی آنها پونز میزد!
بلکه اگر جلوتر بیاییم و به دورانی بنگریم که گفتمان اصلاحات قدرت اجرایی را در دست داشت، میبینیم که رهبر اصلاحات در قامت رئیس دولت هشتم، در جمع دانشجویان اصلاح طلبی که معتقد بودند خاتمی از قطار اصلاح طلبی پیاده شده است و به هو کردن رئیس جمهور منتخب خود مبادرت می کردند، فریاد میکشد و می گوید: «کاری نکنید که بگویم بیرونتان کنند؛ آدم باشید»!
تندروی در مجلسی که بلندگوی دشمن شد!
اگرچه در دیگر مراکز حسّاس نظام در همان ایّام از تریبون رسمی مجلس علیه برنامه هستهای کشور نطق خوانده شد و علناً دشمن را علیه نظام تحریک کرد، امّا شاید در قاموس اصلاحطلبی، مفهوم تندروی، مصادیق دیگری داشت. حتّی حرکت بیسابقه و تاریخی نمایندگان همان مجلس، در تحصن علیه نظام و استعفای دستهجمعی نیز باعث نمیشود تا جریان اصلاحات، نسبت به وجود تندروی در کشور احساس خطر کند و از منظر آنها کماکان این جریانهای رقیب بودند که تندروی میکرد!
فیلمی از صحنهگردانی عاملان تحصن نمایندگان مجلس ششم را در زیر میبینید.
نوشتن نامه سرگشاده به رهبری نظام و تعارف جام زهر به او نیز فقط در کارنامه مجلس اصلاحطلب ثبت شده است.
وقتی در همان دوران عبدالکریم سروش فرهنگ شهادت را خشونتآفرین نامید؛ هاشم آغاجری، دین را افیون تودهها دانست؛ ابراهیم اصغرزاده اعلام کرد که علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد؛ اکبر گنجی عاشورا را ثمر خشونتهای پیامبر(ص) دانست؛ حبیبالله پیمان، قرآن را قابل نقد دانست و ... هنوز از منظر اصلاحطلبان پرچم تندروی در اختیار رقیب بود!
تندروی در لوای آزادیخواهی
در چنین شرایطی است که یکی از خطرناکترین آشوبها پس از انقلاب بر بستر دانشگاه رخ میدهد، و آتش فتنه نه در بدنه جریان اصلاحطلبی، بلکه از رأس این جریان که دولت را در اختیار دارد، تهیّه میشود و باز هم اصلاحطلبان نهتنها تندرو خوانده نمیشوند، بلکه خود را تنها نیروهای آزادیخواهی در کشور قلمداد میکنند!
«تندروی اصلاحطلبانه» به جایی کشیده میشود که صدای رئیس دولت اصلاحات نیز بلند میشود و در آخرین روزهای دولت خود این گونه اعتراض خود را مطرح میکند: «امروز متأسفانه در اردوگاه اصلاحطلبان صداهایی میشنویم که دشمنان این ملک و ملّت آن را بیان میکنند».
این تندرویها امّا در دوران پسااصلاحات، رنگ و بوی دیگری بهخود میگیرد؛ آنها که دیگر دولت را در دست ندارند، تندرویهای خود را در قالب نقد به دولت و دفاع از حقوق مردم، صورتبندی میکنند، از این رو فردی که مرجع تقلید اصلاحطلبان نامیده میشد، بیسابقهترین الفاظ را علیه رئیسجمهور قانونی کشور بهکار میبرد یا اصحاب رسانهشان در روزنامههایشان، مردم را به دلفینهایی تشبیه میکنند که در سفرهای استانی دور رئیسجمهور جمع میشوند!
اصلاحطلبان و تندترین تندرَوی تاریخ انقلاب
در حدفاصل بین دولتهای نهم و دهم، تندترین تندرَوی چند دهه اخیر، با شورش علیه سه ضلع جمهوریت، قانون و ولایت، بر بستر انتخابات شکل میگیرد، بهحدی که نظام به لبه پرتگاه کشیده میشود. حرکتی که سرآغاز بسیاری از تحریمها و فشارهای اقتصادی علیه نظام میشود.
وقتی دُمل چرکین تندروی اصلاحطلبانه سر باز میکند
دمل چرکین تندرویهای اصلاحطلبانه، پس از انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ سر باز زد و دستگیری طیفی از چهرههای مشهور اصلاحات را بهدنبال داشت که همگی دست به اقدام علیه امنیت ملّی زده بودند. با این حال، امّا اصلاحطلبان همچنان نقاب مخالفت با تندروی را برای خود حفظ کردند.
بازار کاسبی با برچسب تندروی آنقدر برای یک جریان سیاسی داغ بود که حتی نتیجه یک انتخابات مهمّ را در سال ۹۲ با شعار اعتدال بهنفع خود رقم زدند. البته با اینکه در این دوره، رئیسجمهور متحد اصلاحطلبان اصطلاحاتی چون کمسواد، بیقانون، حسود، افراطی، کاسب تحریم، بیشناسنامه، جیببر، دنیاندیده، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، بزدل، بروند به جهنم، تازه به دوران رسیده، عصر حَجری، هوچی باز، کودک و ... را برای منتقدان خود بهکار میبرد، امّا چون در لوای اعتدال ـ اصلاحات صورت میگرفت، هیچگاه تندروی قلمداد نشد.
تمجید از تندروی!
تندرویهای اصلاحطلبانه از منظر یک جریان سیاسی، نهتنها مستحق شماتت نیست بلکه گاهی مورد تشویق و تمجید هم قرار میگیرد؛ آنچنان که پس از درگیری علی مطهری با نمایندگان در صحن علنی مجلس، با تیتر «گاهی کفگرگی لازم است!» به استقبال حرکت او میروند.
حتّی وقتی این نماینده، از تریبون مجلس خطاب به یکی از نمایندگان از الفاظ «خفه شو» «بتمرگ» «پفیوز» استفاده میکند، همچنان مستحق شماتت اصلاحطلبان شناخته نمیشود و رفتار او در چارچوب اصلاحات، تعریف میشود.
به این لیست اگر بخواهیم موارد دیگری چون توهین دبیرکل حزب اصلاحطلب کارگزاران به مدافعان حرم، بهرسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی زیباکلام، جوسازیهای محمود صادقی، دعوت به شورش سعید حجّاریان و اهانت برخی فعّالان مجازی اصلاحطلب را به مقدّسات اضافه کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ شکل میگیرد.
اعتراض به تندرویهای اصلاحطلبانه
اگرچه علیرغم انبوهی از تندرویها، جریان اصلاحات همواره تابلوی ضدّیّت با تندروی را در اردوگاه خود نگهداشته است، امّا این باعث نشده تا هر از گاهی فریادهای اعتراض به این تندرویها، از گوشه و کنار جریان اصلاحات بهگوش نرسد. صداهایی که هر بار توسط اصلاحطلبان بهشدّت سرکوب شده است. شاید جنجال اصلاحطلبان پس از اظهارات محمود واعظی، عضو ارشد حزب اعتدال و توسعه و مسئول دفتر رئیس دولت تدبیر و امید، مبنی بر اینکه «با اصلاحطلبان تندرو روابط خوبی نداریم» شاهد خوبی برای این موضوع باشد.
هشدارهایی از این قبیل، به محمود واعظی ختم نمیشود و صادق خرازی از نیروهای شناختهشده اصلاحات نیز نسبت به تندرویهای اصلاحطلبانه هشدار داده بود: «کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گِرا میدادند؛ من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد ... این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد آمریکایی پنهان مذاکره کرده و گرا داده است».
داستان تکراری یک بام و دو هوا
یک بام و دو هوای اصلاحطلبان، به این موضوع منحصر نمیشود؛ آنها در موضوعاتی از قبیل ورود بانوان به استادیوم نیز از خود تناقض نشان دادهاند (اینجا). همچنین در مواردی از قبیل مرگ میترا استاد و سحر خدایاری دچار تناقض شدهاند (اینجا).
باید دید اصلاحطلبان که این روزها بیش از هر زمان دیگری پایگاه اجتماعی خود را در حال ریزش میبینند، آیا در سلوک سیاسی خود نیز تغییراتی ایجاد خواهند کرد یا راه گذشته را ادامه خواهند داد؟
فارس
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , ریزش محبوبیت اصلاحیون , افراطیون مدعی اصلاحات
62 درصد از کل درآمد ملی هر سال به جیب دولت میرود
دلیل دروغ گفتن اصلاحطلبان درباره اقتصاد چیست؟
کامیاران نیوز:بررسی آمارهای رسمی دولتی گویای آن است که برخلاف اظهارات بهزاد نبوی سهم دولت از کل درآمد ملی معادل 62 درصد است و این سهم بدون در نظر گرفتن نقش سیاستگذاری، نظارت و قانونگذاریست که دولت در ایران دارد.
به گزارش کامیاران نیوز، به تازگی بهزاد نبوی در گفتوگو با یکی از رسانهها اظهاراتی کرده که به راحتی و با کنار هم قرار دادن چند عدد و رقم به نادرستی آن میتوان پی برد.
نبوی در بخشی از اظهارات خود گفته است: :در کشور ما چهار نهاد هست که 60 درصد ثروت ملی را در اختیار دارند؛ ستاد اجرایی فرمان امام، قرارگاه خاتم، آستان قدس و بنیاد مستضعفان، هیچیک از اینها ارتباطی با دولت و مجلس ندارند.:
پیش از رمزگشایی دلایل نبوی و بعضی دیگر از اصلاحطلبان برای کوچکنمایی نقش دولت در اقتصاد در زمانهایی که دولت را در اختیار دارند، بهتر است صحت این ادعا را با آمارهای منتشر شده از سوی خود دولت بسنجیم.
یکی از راههای علمی و متعارف برای صحتسنجی این ادعا بررسی درآمد ملی و سهم بخشهای مختلف از آن است. برای این منظور، آمار مرکز آمار ایران را ملاک قرار میدهیم. مرکز آمار ایران تولید ناخالص داخلی به قیمت جاری در سال 97 را معادل 1712 هزار و 733 میلیارد تومان محاسبه کرده است.
منبع آماری دیگر، بودجه کل کشور است. مطابق بودجه سال 97، درآمد شرکتهای دولتی در این سال معادل 813 هزار و 987 میلیارد تومان است. بنابراین به تنهایی سهم شرکتهای دولتی از تولید ناخالص داخلی معادل 47.5 درصد است.
از طرف دیگر، درآمدهای غیرنفتی دولت در بودجه عمومی 323 هزار و 395 میلیارد تومان و معادل 18.8 درصد از کل تولید ناخالص داخلی است. در صورتی که سهم نهادهای غیردولتی و عمومی، مانند بودجه نهادهای نظامی، قوه قضائیه، شهرداریها و دهیاریها، کمیته امداد، حوزههای علمیه و.... از بودجه عمومی کسر شود، سهم خالص دولت از درآمدهای غیرنفتی بودجه معادل 247 هزار و 610 میلیارد تومان میشود.
به این ترتیب سهم دولت و شرکتهای دولتی از کل درآمد ملی در سال گذشته 1056 هزار و 756 میلیارد تومان بوده که معادل 61.7 درصد از کل تولید ناخالص داخلیست.
همچنین سهم بخش تعاون براساس اظهارات متولیان بخش تعاون معادل 5 درصد از کل اقتصاد است که با احتساب این رقم، سهم بخش خصوصی (بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی، اصناف، تجّارخصوصی)، نهادهای نظامی و بنیادهای تعاون، آستان قدس رضوی، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، قرارگاه خاتم و به طور کلی همه بخشهای غیر از دولت و بخش تعاون، معادل 33.3 درصد است.
بنابراین سهم بخشهایی که براساس ادعای بهزاد نبوی 60 درصد ثروت ملی را در اختیار دارند، جزئی کوچک از 33.3 درصد از درآمد ملیست.
*ارقام به میلیارد تومان
عنوان | سال 97 | سهم از کل |
تولید ناخالص داخلی | 1،712،733 | 100 درصد |
بودجه (درآمد) شرکتهای دولتی | 813،987 | 47.5 درصد |
درآمدهای غیرنفتی دولت و درآمدهای اختصاصی دولت در بودجه عمومی | 323،395 | 18.8 درصد |
کسر میشود: سهم دستگاههای غیردولتی (حداکثر) | 78،785 | 4.6 درصد |
سهم کامل دولت از بودجه عمومی غیرنفتی | 247،610 | 14.2 درصد |
سهم دولت و شرکتهای دولتی از درآمد ملی | 1،056،756 | 61.7 درصد |
سهم بخش تعاون | 85،636 | 5 درصد |
سهم بخش خصوصی، بخش غیردولتی و نهادهای عمومی از درآمد ملی | 570،341 | 33.3 درصد |
* منابع آماری: مرکز آمار ایران و قانون بودجه سال 97 است.
* سهم 5 درصدی بخش تعاون با استناد اظهارات رئیس اتاق تعاون ایران و مدیرکل تعاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درج شده است.
* با توجه به اینکه درآمدهای نفتی در بخش درآمد شرکتهای دولتی محاسبه شده است، در جدول سهم نفت از بودجه عمومی حذف شده است.
* بخش خصوصی، غیردولتی و نهادی عمومی، شامل، اصناف و تجار و بنگاههای اقتصادی کاملا خصوصی، شهرداریها و نهادهای عمومی غیردولتی مانند بنیادهای تعاون، بنیاد مستضعفان، آستان قدس، ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، قرارگاه خاتم الانبیاء، کمیته امداد، حوزههای عملیه و نهادهای نظامی و... میشود.
به گزارش کامیاران نیوز،این ارقام که همگی بر پایه منابع رسمیست، نشان میدهد صحبت بهزاد نبوی در این باره کاملا بیاساس است.
* مشاور ارشد اقتصادی دولت یازدهم: مدیریت 60 درصد سهام بنگاههای اقتصادی در اختیار دولت است
علاوه بر این مستندات، مسعود نیلی اقتصاددان و دستیار سابق حسن روحانی 8 مرداد ماه 98 در نشست تحلیل شرایط اقتصاد ایران، گفته بود: حدود 40 درصد سهام بنگاههای اقتصادی، سهام عدالت است که کاملا در اختیار دولت است. 20 درصد هم به خودی خود در دست دولت قرار دارد. به عبارتی دولت عنصر مسلط بنگاهداری است و صحبت از بنگاهداری نهادهای نظامی، خیلی مستند نیست.
به گزارش کامیاران نیوز،صحبت مسعود نیلی در اینجا ناظر بر بنگاههای دولتی واگذار شده است که 40 درصد واگذاریها در قالب سهام عدالت بود که مدیریت آن توسط دولت انجام میشود و 20 درصد از سهام هم در اختیار دولت باقی مانده است.
* حاکمیت و مدیریت دولت در اغلب قریب به اتفاق صنایع عمده کشور
علاوه بر این سهام برخی بنگاههای دولتی به بخش خصوصی واگذار نشد. مانند 7 بانک دولتی، بیمه ایران و به طور کلی شرکتهای مشمول صدر اصل 44 قانون اساسی. خریدار اغلب قریب به اتفاق بنگاههای بزرگ واگذار شده نیز بخش های دیگر دولت بودهاند چنانکه دولت تقریبا به طور کامل در قالب سه صندوق بازنشستگی اصلی کشور که به وسیله سه وزارتخانه نفت، رفاه و تعاون و دفاع اداره میشوند مدیریت صنایع واگذار شده را در اختیار دارد. به عبارت دقیقتر تقریبا همه پالایشگاهها، بخش عمده پتروشیمیها و فولاد و صنایع فلزی، صنعت هتلداری و گردشگری، اغلب معادن بزرگ کشور، بخش اعظم صنعت حمل و نقل کشور در هوا، دریا و ریل، خودروسازیهای بزرگ و دیگر بخشهای اصلی اقتصاد در اختیار دولت قرار دارد.
از طرف دیگر اگر بخواهیم تنها بازار پول را که 90 درصد از تامین مالی اقتصاد را انجام میدهد بررسی کنیم، علاوه بر 7 بانک دولتی ملی، سپه، توسعه صادرات، توسعه تعاون، کشاورزی، صنعت و معدن، مسکن، دولت همچنان بیش از 17 درصد از سهام بانکهای تجارت، صادرات و ملت را در اختیار دارد و 40 درصد سهام این بانکها هم در قالب سهام عدالت توزیع شده که مدیریت آن در اختیار دولت قرار دارد. هماکنون بیش از دو سوم کل منابع نظام بانکی در اختیار این بانکهاییست که مدیریت آن در اختیار دولت قرار دارد. این به غیر از حوزه قاعدهگذاری، رگولاتوری، قانونگذاری و سیاستگذاریست که دولت نقش وسیع و بلامنازعی در آن دارد.
بعضی تحلیلگران میگویند بهزاد نبوی تحت تاثیر القائات اطرافیان خود بوده و بدون اینکه اندک بررسی و تاملی کند عدد 60 درصد برای سهم 4 نهاد غیردولتی از کل ثروت ملی را عنوان کرده است. اما این سطح از بیاطلاعی و خلافگویی توسط کسی که سالها وزیر صنایع سنگین و سخنگوی دولت و نماینده مجلس بوده و سیاستمدار کهنهکاری محسوب میشود. بسیار عجیب است.
از سوی دیگر این رویه نیز در میان اصلاحطلبان یک رویه معمول است که زمانهایی که دولت را در اختیار نداشته باشند مسئولیت هر آنچه در کشور اتفاق بیفتد را بر عهده دولت غیر همسو با خود میدانند و حتی بعضا بلایای طبیعی را نیز ناشی از عملکرد دولت غیر همسو معرفی میکنند. اما در شرایطی که دولت همسو با آنها کشور را اداره کند برای فرار از پاسخگویی و نپذیرفتن مسئولیت عملکردهای خطای دولت تلاش میکنند دولت را بیاختیارترین نهاد کشور معرفی کنند و برای این کار ابایی از اینکه سهم 10 درصدی یا 5 درصدی نهادهای غیروابسته به دولت از اقتصاد را 60 درصد اقتصاد ملی جا بزنند ندارند./فارس
برچسبها: افراطیون مدعی اصلاحات , انحراف دراصلاح طلبان , انتقاداز اصلاح طلبان , ریزش محبوبیت اصلاحیون
اعترافات گام به گام اصلاح طلبان از انحراف در این مجموعه
منتجبنیا: پدرخواندهها اصلاحطلبان را به انحراف کشاندند
برچسبها: انحراف دراصلاح طلبان , رسول منتجب نیا , انتقاداز اصلاح طلبان , ریزش محبوبیت اصلاحیون
ادامه مطلب